اشتها را تحریک میکنم و اختلالات معدی را از بین میبرم. برای درمان کاببوس، لقوه
و بی حسی اعضا مفیدم. دوست صمیمی کبد هستم.
فارسی من «خارگوش» و «مروه» است، ولی در داروخانهها و عطاریها به من
«افسنتین» میگویند. در کتب قدیم «کشوتا» و «شیخ رومی» به من لقب دادهاند،
عربی من «فترق» است و در مصر به یک نوع من «دسیسه» و کوهی مرا «ربل»
گویند. ترکی من «قوت اوذی» است، گیاه من بین بوته و درخت بوده و گل آن شبیه
گل با بونه گاو چشم است. من دارای انواع و اقسام خراسانی، نبطی، رومی،
سویسی، بلژیکی و فرانسوی هستم. یک نوع من که در سواحل دریای مازندران از
گیلان تا آستارا میروید، در اطراف رشت به آن «واش» و «گنداوش» گویند و گیلانیان
جوشانده آن را به مقدار کم برای رفع اختلالات معدی و زیاد شدن اشتها و درمان
یبوست مینوشند. من دارای طعمی تلخ بوده، و ایرانیان تلخی مرا شبیه تلخی
«صبر» میدانند و در کتاب مقدس انجیل تلخی حقیقت را به تلخی من تشبیه
کردهاند. وقتی گیاه من گل کرد، بایستی ان را چید و در سایه و جای خنک آویزان کرد
تا خشک شود. نوع وحشی من مفیدتر از انواع پرورش یافته است.